عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ من خوش آمدید

طرفدار کدام تیم هستید؟

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان سرگرمی تفریحی و آدرس amroz.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 21
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 64
بازدید کل : 5092
تعداد مطالب : 161
تعداد نظرات : 28
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


كد تغيير شكل موس

سه شنبه 4 شهريور 1393 ساعت 23:26 | بازدید : 96 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

 

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سه شنبه 4 شهريور 1393 ساعت 23:25 | بازدید : 75 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

 

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سه شنبه 4 شهريور 1393 ساعت 23:24 | بازدید : 82 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

 

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سه شنبه 4 شهريور 1393 ساعت 23:23 | بازدید : 74 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

 

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سه شنبه 4 شهريور 1393 ساعت 23:21 | بازدید : 75 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

 

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سه شنبه 4 شهريور 1393 ساعت 23:21 | بازدید : 74 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

 

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سه شنبه 4 شهريور 1393 ساعت 23:20 | بازدید : 138 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

 

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سه شنبه 4 شهريور 1393 ساعت 23:20 | بازدید : 129 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

 

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سه شنبه 4 شهريور 1393 ساعت 23:19 | بازدید : 113 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

  

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سه شنبه 4 شهريور 1393 ساعت 23:18 | بازدید : 112 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

 

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سه شنبه 4 شهريور 1393 ساعت 23:18 | بازدید : 114 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

 

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
کشف یک اشتباه در قرآن!
جمعه 10 مرداد 1393 ساعت 12:44 | بازدید : 231 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

 تعدادی از دانشمندان جمع شدند تا با تحقیق در متن قرآن ؛ خطا و اشتباهی در آن بیابند


و به این ترتیب قرآن را رد کنند ...!

لذا بسیار در متن قرآن و کلمات آن دقت کردند

تا اینکه به این آیه رسیدند که در مورد داستان حضرت سلیمان است

که وقتی مورچه ای لشکر حضرت سلیمان را میبیند

به سایر مورچه ها میگوید :پناه بگیرید تا لشکر سلیمان شما را خرد نکنند (لایحطمنکم)

در حالی که:
این کلمه در زبان عربی فقط در مورد خرد شدن شیشه به کار میرود

اما مورچه ها آن را درباره ی خود بکار برده اند ...!

پس این اشکالی است که میتوان به متن قرآن گرفت !!!!

بعد از آن یک دانشمند استرالیایی در تحقیقات علمی خود کشف کرد که:بیش از 75 درصد از غشای

خارجی بدن مورچه ها را شیشه تشکیل میدهد ...!!!

و با کشف این معجزه ی قرآن ، بلافاصله به اسلام ایمان آورد و مسلمان شدنش را اعلام نمود...

لا اله الا الله...

الملک الحق المبین...



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
جالبه
جمعه 10 مرداد 1393 ساعت 12:22 | بازدید : 245 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
جمعه 10 مرداد 1393 ساعت 12:21 | بازدید : 246 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

 ﺟﻮﺍﺑﻲ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺣﻴﺮﺕ ﺯﺩﻩ ﮐﺮﺩ !!!

ﭘﺴﺮ ﮐﻮﭼﮑﻲ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻳﮏ ﻋﺎﻟﻢ ﺩﻳﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ
ﺣﺎﺿﺮﮐﻨﻨﺪﺗﺎ ﺑﻪ 3 ﺳﻮﺍﻟﻲ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﻫﺪ.

ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﻳﮏﻋﺎﻟﻢ ﺩﻳﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﭘﻴﺪﺍ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻴﻦ ﭘﺴﺮﺑﭽﻪ ﻭ ﻋﺎﻟﻢ صحبت های ﺯﻳﺮ ﺭﺩ ﻭ ﺑﺪﻝ ﺷﺪ؛

ﭘﺴﺮﺑﭽﻪ : ﺷﻤﺎ ﮐﻲ ﻫﺴﺘﻲ؟ ﻭ ﺁﻳﺎ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﻲ ﺑﻪ ﺳﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﺑﻨﺪﻩ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﻫﻲ؟

ﻣﻌﻠﻢ : ﻣﻦﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ، ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﺍﻻﺕ ﺷﻤﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺩ، ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺪ ﺧﺪﺍ .

ﭘﺴﺮﺑﭽﻪ : ﺁﻳﺎ ﺷﻤﺎ ﻣﻄﻤﺌﻨﻲ ﺟﻮﺍﺏ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺩﺍﺩ؟ ﭼﻮﻥ ﺍﮐﺜﺮ ﻋﻠﻤﺎ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﺳﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﺪﻫﻨﺪ !

ﻣﻌﻠﻢ : ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻼﺷﻢ ﺭﺍ ﻣﻴﮑﻨﻢ ﻭ ﺑﺎ ﮐﻤﮏ ﺧﺪﺍ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﻴﺪﻫﻢ.

ﭘﺴﺮﺑﭽﻪ : ﺳﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﺩﺍﺭﻡ،

ﺳﺆﺍﻝ ﺍﻭﻝ : ﺁﻳﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻱ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﺍﮔﺮ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﺷﮑﻞ ﻭ ﻗﻴﺎﻓﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻩ؟
ﺳﺆﺍﻝ ﺩﻭﻡ : ﻗﻀﺎ ﻭ ﻗﺪﺭ ﭼﻴﺴﺖ؟
ﺳﺆﺍﻝ ﺳﻮﻡ : ﺍﮔﺮ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺧﻠﻘﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﺑﺮﺍﻱ ﭼﻲ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺕ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ؟ ﭼﻮﻥ ﺑﺮ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺗﺄﺛﻴﺮﻱ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮔﺬﺍﺷﺖ !

ﻣﻌﻠﻢ ﮐﺸﻴﺪﻩﻱ ﻣﺤﮑﻤﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﭘﺴﺮﺑﭽﻪ ﺯﺩ،

ﭘﺴﺮﺑﭽﻪ ﮔﻔﺖ : ﺑﺮﺍﻱ ﭼﻲ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺳﯿﻠﯽ ﺯﺩﻱ ﻭ ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻭ ﻋﺼﺒﺎﻧﻲ ﺷﻮﻱ؟

ﻣﻌﻠﻢ ﺟﻮﺍﺏﺩﺍﺩ : ﻣﻦ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﻲ ﻧﺸﺪﻡ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺿﺮﺑﻪ ﺍﻱ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺯﺩﻡ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﺮ ﺳﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﺷﻤﺎﺳﺖ .

ﭘﺴﺮﺑﭽﻪ : ﻭﻟﻲ ﻣﻦ ﻫﻴﭽﻲ ﺭﺍ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻡ.

ﻣﻌﻠﻢ : ﺑﻌﺪﺍﺯ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺯﺩﻡ ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﺣﺲ ﮐﺮﺩﻱ؟

ﭘﺴﺮﺑﭽﻪ : ﺣﺲ ﺩﺭﺩ ﺑﺮ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺩﺍﺭﻡ .

ﻣﻌﻠﻢ : ﭘﺲ ﺁﻳﺎ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﻱ ﮐﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺍﺳﺖ؟

ﭘﺴﺮﺑﭽﻪ : ﺑﻠﻪ.

ﻣﻌﻠﻢ : ﭘﺲﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻩ.

ﭘﺴﺮﺑﭽﻪ : ﻧﻤﻴﺘﻮﺍﻧﻢ.

ﻣﻌﻠﻢ : ﺍﻳﻦﺟﻮﺍﺏ ﺍﻭﻝ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ. ﻫﻤﮕﻲ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻭﻟﻲ ﻧﻤﻴﺘﻮﺍﻧﻴﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ .
ﺳﭙﺲ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺁﻳﺎ ﺩﻳﺸﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﻳﺪﻱ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺯﺩ؟

ﭘﺴﺮﺑﭽﻪ : ﻧﻪ.

ﻣﻌﻠﻢ : ﺁﻳﺎﮔﺎﻫﻲ ﺑﻪ ﺫﻫﻨﺖ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺭﻭﺯﻱ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺯﺩ؟

ﭘﺴﺮﺑﭽﻪ : ﻧﻪ.

ﻣﻌﻠﻢ : ﺍﻳﻦﻗﻀﺎ ﻭ ﻗﺪﺭ ﺑﻮﺩ.

ﺳﭙﺲ ﺍﺿﺎﻓﻪﮐﺮﺩ : ﺩﺳﺘﻲ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺯﺩﻡ ﺍﺯ ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﺧﻠﻖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟

ﭘﺴﺮﺑﭽﻪ : ﺍﺯ ﮔﻞ.

ﻣﻌﻠﻢ : ﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﻮ ﺍﺯ ﭼﻲ؟

ﭘﺴﺮبچه : ﺑﺎﺯ ﺍﺯ ﮔﻞ.

ﻣﻌﻠﻢ : ﺟﻪﭼﻴﺰﻱ ﺣﺲ ﮐﺮﺩﻱ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺑﻬﺖ ﺳﯿﻠﯽ ﺯﺩﻡ؟

ﭘﺴﺮﺑﭽﻪ : ﺣﺲ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﻢ.

ﻣﻌﻠﻢ : ﺁﻓﺮﻳﻦ، ﭘﺲ ﺩﻳﺪﻱ ﭼﻄﻮﺭ ﮔﻞ ﺑﺮ ﮔﻞ ﺩﺭﺩ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻴﮑﻨﺪ، ﺍﻳﻦ ﺑﺎ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺧﺪﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻴﺸﻮﺩ،

ﭘﺲ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺧﻠﻖ ﺷﺪﻩ، ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻳﻦ ﺁﺗﺶ ﻣﮑﺎﻥ ﺩﺭﺩﻧﺎﮐﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ.



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دو شنبه 6 مرداد 1393 ساعت 19:18 | بازدید : 223 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

سنگ ، ثروت و امید


در زمانهای گذشته پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد وبرای اینکه عکس العمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد
بعضی از بازرگانان وندیمان ثرتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند بسیاری هم غرولند می کردند که این چه شهری است که نظم ندارد حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و............
نزدیک غروب یک روستایی که پشتش بار میوه بود نزدیک سنگ شد وبا هر زحمتی که بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت وان را کناری قرار داد ناگهان کیسه ای دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود کیسه را باز کرد داخل ان سکه های طلا ویک یاداشت پیدا کرد
پادشاه نوشته بود:هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد به شرط امید



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دو شنبه 6 مرداد 1393 ساعت 19:13 | بازدید : 241 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

نجار زندگی


نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده می‌کرد.
یک روز او با صاحبکار خود موضوع را درمیان گذاشت.
پس از روزهای طولانی و کار کردن و زحمت کشیدن ، حالا او به استراحت نیاز داشت و برای پیدا کردن زمان این استراحت میخواست تا او را از کار بازنشسته کنند.
صاحب کار او بسیار ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند ، اما نجار بر حرفش و تصمیمی‌که گرفته بود پافشاری کرد.
سرانجام صاحب کار درحالی که با تأسف با این درخواست موافقت میکرد ، از او خواست تا به عنوان آخرین کار ، ساخت خانه ای را به عهده بگیرد.
نجار در حالت رودربایستی ، پذیرفت درحالیکه دلش چندان به این کار راضی نبود.
پذیرفتن ساخت این خانه برخلاف میل باطنی او صورت گرفته بود.
برای همین به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و به سرعت و بی دقتی ، به ساختن خانه مشغول شد و به زودی و به خاطر رسیدن به استراحت ، کار را تمام کرد.
او صاحب کار را از اتمام کار باخبر کرد.
صاحب کار برای دریافت کلید این آخرین کار به آنجا آمد.
زمان تحویل کلید ، صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سالهای همکاری!
نجار ، یکه خورد و بسیار شرمنده شد.
در واقع اگر او میدانست که خودش قرار است در این خانه ساکن شود ، لوازم و مصالح بهتر
و تمام مهارتی که در کار داشت را برای ساخت آن بکار می‌برد.
یعنی کار را به صورت دیگری پیش میبرد.
این داستان ماست.
ما زندگیمان را میسازیم. هر روز میگذرد.
گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که میسازیم نداریم ، پس در اثر یک شوک و اتفاق غیرمترقبه میفهمیم که مجبوریم در همین ساخته‌ها زندگی کنیم.
اگر چنین تصوری داشته باشید ، تمام سعی خود را برای ایمن کردن شرایط زندگی خود میکنیم. فرصت‌ها از دست می‌روند و گاهی بازسازی آنچه ساخته ایم، ممکن نیست.
آری ، درست است .
شما نجار زندگی خود هستید و روزها، چکشی هستند که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده میشود.
یک تخته در آن جای میگیرد و یک دیوار برپا میشود.
مراقب سلامتی خانه ای که برای زندگی خود می‌سازید باشید



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

تعداد صفحات : 3
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد